سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعرمعاصر

[ و فرمود : ] آنان را طاعت دارید که در ناشناختنشان عذرى ندارید . [نهج البلاغه]

نویسنده:   علی هبوط محمدی(85/7/8 ::  3:27 عصر)

سهراب سپهری

می مکم پستان شب را
وز پی رنگی به افسون تن نیالوده
چشم پر خاکسترش را با نگاه خویش می کاوم.

از پی نابودی ام ، دیری است
زهر میریزد به رگ های خود این جادوی بی آزرم
تا کند آلوده با آن شیر
پس برای آن که رد فکر او را گم کند فکرم،
می کند رفتار با من نرم.
لیک چه غافل!
نقشه های او چه بی حاصل!
نبض من هر لحظه می خندد به پندارش.
او نمی داند که روییده است
هستی پر بار من در منجلاب زهر
و نمی داند که من در زهر می شویم
پیکر هر گریه، هر خنده،
در نم زهر است کرم فکرمن زنده،
در زمین زهر می روید گیاه تلخ شعر من.




لیست کل یادداشت های این وبلاگ

صفحه اصلی

شناسنامه

ایمیل

 RSS 


کل بازدید:9036

بازدید امروز:2

بازدید دیروز:11


پارسی بلاگ

وبلاگ های فارسی

بخش مدیریت




اوقات شرعی


درباره خودم

شعرمعاصر

لوگوی خودم

شعرمعاصر






اشتراک

 
>

فهرست موضوعی یادداشت ها

شعرسپید[6] . شعرکلاسیک[3] .

آرشیو

پاییز 1385

. با پارسی بلاگ نویسندگی را آغاز کنید